مصاحبه با امیرحسن جوادی رتبه 18 عمومی 25 بالینی

در طول جلسات مشاوره با امیرحسن جوادی ، نکته واضحی که به چشم میامد، این بود که امیرحسن دقیقا می‌دونست  چی می‌خواد.هدفش کاملا روشن بود

این مشخص بودن هدف نتیجه خودشو توی رتبه عالی‌ای که به دست آورد نشون داد.

امیدوارم بقیه اهداف زندگیشو هم با همین نگرش بدست بیاره.

با عرض سلام لطفاً به معرفی کامل خود بپردازید؟

سلام ،امیرحسن جوادی هستم متولد 71. در کنکور ارشد روانشاسی عمومی رتبه 18 در گرایش بالینی رتبه 25 را به‌دست‌آورده‌ام.

از چه دانشگاهی مدرک کارشناسی گرفتید و با چه معدلی؟

من در دانشگاه اصفهان مهندسی پزشکی گرایش بیومکانیک خوندم و معدلم هم

13.91

چه طور شد خواستید وارد روانشناسی بشید؟

من تقریبا از سال سوم راهنمایی به این رشته علاقه مند شدم در دوران دبیرستان این علاقه با خوندن کتاب های فروید و چند روانشناس دیگه بیشتر شد و تبدیل شد به بزرگترین فانتزیه من. تصمیمم بر خوندن روانپزشکی یا روانشناسی در دانشگاه بود که به دلایل مختلفی که از حوصله بحث خارج سر از مهندسی در آوردم. در دانشگاه متوجه شدم آدم تنها در رشته ای که بهش علاقه داره میتونه مفید باشه، یه جورایی متوجه شدم که من در روانشناسی بیشتر به درد میخورم تا در مهندسی....این شد که دوباره برگشتم سمت علاقه خودم.

برای رتبه بدست آمده در کنکور کارشناسی ارشد چه درصدهایی را زده‌اید؟

زبان: 60

علم النفس: 56

آمار: 65

مرضی:53

رشد: 61

بالینی: 70

عمومی: 53

فیزیولوژی: 55

چه عواملی را در قبولی کنکور خود موثر می‌دانید؟

موفقیت در کنکور قائدتا به عوامل مختلفی بستگی داره. خیلی چیزها باید دست به دست هم بده. نظر خود من اینه که کنکور روانشناسی آدم مناسب و نامناسب این رشته رو از هم جدا نمیکنه. سوالات بیشتر نیازمند حافظه قوی هستن تا فهم و درک روانشناسی. ضعف نبود سوالات مفهومی مخصوصا در درس های اصلی مثل مرضی و بالینی به شدت احساس میشه ولی با همه این تفاسیر به نظرم کسی اگر واقعا به این رشته علاقه مند باشه راه خودش رو به سمت موفقیت پیدا میکنه. علاقه بقیه المان های مهم مثل تلاش رو با خودش میاره. من هم فقط علاقه مند بودم. علاوه بر این مطالعات پراکندم در حوزه روانشناسی هم به من کمک کرد چون من لیسانس ام غیر مرتبط بود و تمامی کتاب هارو برای اولین بار بود که میخوندم. یه دید روانشناسی به دردم میخورد تا سریع تر با مطالب ارتباط برقرار کنم.

از ابتدا این نتیجه مورد انتظار شما بود؟

تقریبا. من از روز اول که شروع کردم قصدم این بود که بتونم در دانشگاه های خوب تهران قبول شم در نتیجه نیازمند رتبه خوبی بودم ولی در طول مسیر خیلی وقت ها نا امید شدم و احساس کردم که از هدفم دور شدم.

کنکور چطور بود؟

من برام شرایط جانبی کنکور سر جلسه خوب پیش نرفت. مخصوصا این مسئله سر زبان تاثیر منفیش رو گذاشت ولی در کل خود سوالات به نظرم استاندارد بود نسبت به سال های پیش. یک مقدار آمار و علم النفس سخت بود که این اتفاق هم در کنکور به نظرم طبیعیه.

مطالعه برای قبولی در کنکور را از چه زمانی شروع و طی چه مدت درس خواندید؟

مطالعات جسته و گریخته ای در تابستون داشتم ولی از مهر ماه مطالعه جدی رو شروع کردم حدودا هفته ای دو الی سه روز مطالعه داشتم چون من سه روز در هفته سر کار میرفتم بیش ار این فرصت درس خوندن نداشتم این روند تقریبا تا اسفند ادامه داشت به غیر از آذز و دی که به خاطر امتحانات دانشگاه تقریبا چیزی نخوندم. از اوایل اسفند ساعت مطالعه ام رو بیشتر کردم وکارم رو هم تقریبا تعطیل کردم. از اول فروردین تا کنکور تقریبا هر روز 7-8 ساعت میخوندم. در کل برای کنکور چیزی حدود 700 ساعت خوندم. این رو هم اینجا باید اضافه کنم که از آذز ماه با آقای امیر سامانی عزیز کاملا اتفاقی آشنا شدم و ایشون باعث شدن من با بازدهی و سرعت بیشتری برم جلو. بدون تردیذ اگر ایشون نبودن کارم خیلی سخت تر از این میشد. این جا میخوام از ایشون تشکر کنم که صادقانه این مدت هر کمکی از دستشون برمیومد دریغ نکردن.

برای هر درس چه کار کردید و چطور برنامه‌ریزی کردید؟

زبان: برای زبان تقریا من کاری خاصی نکردم چون زبانم خوب بود و در کل هم وقت کمی داشتم. ترجیح دادم رمان زبان رو برای درس های دیگه خرج کنم. تنها کاری که انجام دادم این بود که کنکور های سالهای پیش رو  زذم و لغت هایی که بلد نبودم رو حفظ کردم.

علم النفس:برای علم النفس کتاب مدرسان و خوندم و نزدیک کنکور هم یه نگاهی به کتاب دکتر کجباف انداختم.

رشد: برای رشد قسمت های مهم لارا برک رو خوندم با کتاب رشد ساد هم دوره کردم که کتاب نسبتا خوبی بود. اشتباه من به نظر خودم سر رشد نخوندن کتاب کرین بود.

مرضی: برای مرضی هم جلد یک و دو گنچی رو خوندم و با کتاب نشر ساد دوره کردم. به نظرم برای مرضی کتاب گنجی لازم هست ولی کافی نیست. همه سوالات رو پوشش نمیده.

استثنائی: برای استثنائی هم کتاب گنجی رو خوندم که به نظرم توضیحاتش زیاد از حد بود.

بالینی: در مورد درس بالینی من خیلی دیر شروع کردم چون در ابتدا قصدم عمومی بود ولی از اسفند تصمیم گرفتم برای بالینی هم بخونم و چون زمانم کم بود نتونستم منبع بخونم و فقط تونستم کتاب مدسان رو دقیق بخونم و یک قسمت هایی هم از کتاب پوران پژوهش رو خوندم. کتاب پوران پژوهش متنش از کتاب مدرسان کامل تره اما پاسخ سوالات آخر فصلش به شدت غلط داره....میشه گفت فاجعه است.

عمومی: برای عمومی 4 5 فصل اول هیلگارد رو خوندم. وقتی دیدم وقت کم دارم کتاب نشر ساد رو خوندم که به نظرم کتاب بدی نبود.

فیزیولوژِی و انگیزش: برای فیزیولوژی اشتباه بزرگی که کردم این بود که منبع نخوندم و به کتاب دکتر پیری اکتفا کردم که اصلا کافی نبود و فقط برای دوره خوب بود. کتاب دکتر پیری برای انگیزش کافیه نسبتا ولی برای فیزیولوژی به نظرم خوندن منبع کار درست تریه.

آمار و روش تحقیق: برای این دو درس هم فقط کتاب مدرسان رو خوندم. به نظرم با وجود اینکه امسال 3تا از سوالات رو پوشش نمیداد ولی کافیه برای این درس.

سر برنامه ریزی هم اول چون بی تجربه بودم یه درس رو فقط میبردم جلو بعد دیگه دیدم خیلی این کار اشتباهیه. تو هفته سعی میکردم تمام درس ها رو ببرم جلو البته نسبتش در زمان های مختلف فرق میکزد.

انتخاب رشته را به چه صورتی انجام دادید و برای آن از چه منابعی کمک گرفتید؟

برای انتخاب رشته برای اولیت بندی بین روزانه بالینی بهشتی و شبانه بالینی تهران شک داشتم که با چند تفر که به نحوی با یکی از این دو دانشگاه ارتباط داشتن صحبت کردم نهایتا به این نتیجه رسیدم که بهشتی رو بالاتر بزنم.

از این که وقتتون رو در اختیار ما و داوطلبان کنکور ارشد روانشناسی قرار دادید، از شما ممنونیم. اگر صحبت دیگری در پایان دارید بفرمایید.

فقط میخواستم بگم که دوستانی که الان میخوان برای کنکور بخونن اگر برنامه ای برا خودشون در نظر میگیرن زیاد از حد تغییرش ندن. یه برنامه متوسط که خوب اجرا شه بهتر از برنامه خوبیه که ضعیف اجرا شه.